دارویی فراموش‌شده؛ کورسوی امید برای مبتلایان به فیبرومیالژیا

1404-08-07 22:48:44

یک داروی قدیمی و دور از انتظار، در سکوت و به دور از هیاهوی شرکت‌های بزرگ داروسازی، در حال تبدیل شدن به یک درمان امیدوارکننده برای بیماری فیبرومیالژیا است. این محبوبیت، نه حاصل کارآزمایی‌های بالینی گسترده، بلکه مدیون چند پژوهش محدود و روایت‌های رو به افزایش بیمارانی است که زندگی‌شان دگرگون شده است.

نالتروکسان با دوز پایین (Low-dose naltrexone یا LDN)، دارویی که در اصل برای کمک به ترک اعتیاد طراحی شده بود، اکنون برای تسکین درد مزمن، خستگی طاقت‌فرسا و مِه‌مغزی ناشی از فیبرومیالژیا به کار می‌رود؛ بیماری ناتوان‌کننده‌ای که میلیون‌ها نفر را درگیر کرده اما درمان‌های رایج اغلب در مهار آن ناتوان‌اند.

دکتر اسکات زاشین، روماتولوژیست برجسته در دالاس و عضو کالج روماتولوژی آمریکا، می‌گوید: «این دارو روی بیش از ۷۰ درصد بیماران من مؤثر بوده است و کمتر از ۱۰ درصد آن‌ها به دلیل عوارض جانبی مجبور به قطع آن می‌شوند.»

نالتروکسان دهه‌هاست که با دوزهای بالا (۵۰ تا ۱۰۰ میلی‌گرم) برای مقابله با وابستگی به مواد افیونی و الکل تجویز می‌شود. در این دوز، دارو گیرنده‌های اپیوئیدی مغز را مسدود می‌کند و مانع از ایجاد حس سرخوشی ناشی از مصرف مواد می‌شود. اما محققان اولیه به کشف شگفت‌انگیزی رسیدند. دکتر آریا محبت، استادیار کالج پزشکی مایو کلینیک، توضیح می‌دهد: «ما متوجه شدیم وقتی بیماران دوز مصرفی خود را به‌تدریج کاهش می‌دهند، دردشان نیز به طرز چشمگیری بهبود پیدا می‌کند.»

امروزه، شهرت LDN بیش از آنکه مدیون داده‌های آماری باشد، بر پایه داستان‌های موفقیت‌آمیز بیمارانی است که آن را تجربه کرده‌اند.

یکی از این افراد، دَن کنیون ۴۵ ساله است که می‌گوید LDN درد او را بیش از نصف کاهش داده است. کنیون که پس از سال‌ها تحمل درد عضلانی و خستگی بی‌دلیل، در اوایل دهه سوم زندگی‌اش مبتلا به فیبرومیالژیا تشخیص داده شد، می‌گوید: «تأثیر این دارو بر مِه‌مغزی، خستگی و کیفیت خوابم حتی از تأثیر آن بر دردم هم بیشتر بوده است.»

با وجود این آوازه، بسیاری از پزشکان یا از وجود چنین درمانی بی‌خبرند، یا شواهد علمی موجود را برای تجویز آن کافی نمی‌دانند. از آنجا که شرکت‌های داروسازی علاقه‌ای به بازاریابی برای یک داروی قدیمی و ارزان ندارند، پروتکل مشخصی نیز برای تجویز آن وجود ندارد. در مقابل، گروهی دیگر از پزشکان، LDN را گزینه‌ای کم‌خطر و کم‌هزینه برای فیبرومیالژیا و سایر دردهای مزمن می‌دانند و معتقدند بی‌توجهی صنعت دارو، مانع اصلی بر سر راه شناخت بیشتر این درمان بوده است.

دکتر محبت می‌گوید: «نالتروکسان یک داروی ژنریک قدیمی و ارزان است. صرفاً تولید آن در دوز پایین‌تر، حق ثبت اختراع جدیدی ایجاد نمی‌کند و نمی‌توان قیمت بالایی برای آن تعیین کرد.»

روایت بیماران؛ از ناامیدی تا کشف LDN

کنیون معتقد است دردهایش از حدود ۲۰ سالگی آغاز شد. شغل او در زمینه بازسازی خسارات ناشی از حوادث، فشار فیزیکی زیادی به بدنش وارد می‌کرد و درد عضلاتش تا صبح روز بعد رهایش نمی‌کرد. حتی وقتی به کارهای سبک‌تر روی آورد، دردش نه‌تنها کم نشد، بلکه روزبه‌روز بدتر شد. طولی نکشید که افسردگی و بی‌خوابی نیز به سراغش آمد. او به یاد می‌آورد: «به جایی رسیدم که هیچ انگیزه‌ای برای کار کردن نداشتم. فروشم افت کرده بود و دیگر برایم اهمیتی نداشت.»

در ۳۲ سالگی، یک روماتولوژیست بیماری او را فیبرومیالژیا تشخیص داد. داروی گاباپنتین را امتحان کرد، اما دچار حملات پانیک و عدم تعادل شد. فرایند دشوار ترک این دارو، او را از امتحان کردن داروهای دیگر می‌ترساند.

جستجو در انجمن‌های آنلاین، او را با داستان‌های موفقیت‌آمیز بیمارانی آشنا کرد که از LDN استفاده می‌کردند. اما روماتولوژیستش هرگز در مورد استفاده از نالتروکسان برای درد مزمن چیزی نشنیده بود و حاضر به تجویز آن نشد. کنیون هم موضوع را رها کرد.

او می‌گوید: «پاییز گذشته دردهایم آن‌قدر شدید شد که دوباره به فکر LDN افتادم.» این بار در شبکه اجتماعی رِدیت (Reddit)، راه تجویز آنلاین و خرید آن از داروخانه‌های ترکیبی (Compounding pharmacy) را پیدا کرد.

«اوایل برای شروع نگران بودم، برای همین با دوز بسیار پایین شروع کردم و هر هفته کمی آن را افزایش دادم.» حدود سه ماه طول کشید تا به دوز مؤثر ۴.۵ میلی‌گرم برسد. نتیجه شگفت‌انگیز بود: «درد من بیش از ۵۰ درصد کاهش پیدا کرده است.»

پژوهش‌های محدود با نتایج بزرگ

اگرچه مطالعات انجام‌شده در مورد LDN برای فیبرومیالژیا انگشت‌شمار و کوچک هستند، اما نتایجشان بسیار امیدوارکننده است.

در سال ۲۰۱۳، یک مطالعه کنترل‌شده تصادفی روی ۳۱ زن مبتلا به فیبرومیالژیا نشان داد که LDN به‌طور متوسط ۲۹ درصد درد را کاهش می‌دهد، در حالی که این رقم در گروه دارونما (Placebo) تنها ۱۸ درصد بود. دکتر جَرِد یانگر، نویسنده این مطالعه و مدیر آزمایشگاه نوروالتهاب، درد و خستگی در دانشگاه آلاباما، می‌گوید نیمی از زنانی که LDN مصرف کرده بودند، «بهبود قابل‌توجه» یا «بهبود بسیار زیاد» را گزارش کردند. این در حالی است که داروهای تأییدشده فعلی برای فیبرومیالژیا، تنها در ۲۰ تا ۳۰ درصد بیماران به چنین بهبودی معناداری منجر می‌شوند.

یک مطالعه در سال ۲۰۲۳ روی ۱۱۵ بیمار مبتلا به دردهای مزمن (که اکثرشان فیبرومیالژیا داشتند) نشان داد ۶۵ درصد آن‌ها از تأثیر مثبت LDN بر درد و سایر علائم خود رضایت داشتند. همچنین، دو مقاله مروری در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ با بررسی مطالعات پیشین، اثربخشی LDN را در مدیریت علائم فیبرومیالژیا تأیید کردند. پژوهش‌های دیگر نیز بهبود درد در بیماری‌هایی مانند کرون و کووید طولانی‌مدت را نشان داده‌اند.

با این همه، هنوز به تحقیقات بیشتری نیاز است. دکتر محبت تأکید می‌کند: «ما به یک کارآزمایی بالینی دو-سوکور و ۱۲ ماهه نیاز داریم تا عوارض جانبی و تأثیر دارو بر عملکرد روزمره بیماران را به‌دقت بررسی کنیم.»

دکتر یانگر می‌افزاید: «این علامت سؤال همچنان وجود دارد. واضح است که این دارو به افراد زیادی کمک می‌کند، اما بدون مطالعات جامع، بسیاری از پزشکان تمایلی به تجویز آن نخواهند داشت. با این حال، صحبت در مورد LDN در تمام همایش‌های پزشکی به گوش می‌رسد.»

LDN دقیقاً چه می‌کند؟

گمان می‌رود LDN با سرکوب التهاب در سیستم عصبی مرکزی، بسیاری از علائم فیبرومیالژیا مانند درد، خستگی، بی‌حالی و مِه‌مغزی را کنترل می‌کند. در این بیماری، سلول‌های پشتیبان نورون‌ها به نام سلول‌های گلیال (Glial cells) بیش‌ازحد فعال شده و باعث ایجاد یک واکنش التهابی مزمن می‌شوند. LDN با مسدود کردن گیرنده‌ای که این سلول‌ها را فعال می‌کند، جلوی این آبشار التهابی را می‌گیرد.

البته این دارو مانند هر درمان دیگری، برای همه مؤثر نیست و علائم را به‌طور کامل از بین نمی‌برد. اما برای آن‌هایی که به آن پاسخ می‌دهند، می‌تواند به معنای شروع یک زندگی جدید باشد.

جین لمپینگ ۵۳ ساله، ساکن سن دیگو، در سال ۲۰۱۴ مبتلا به فیبرومیالژیا تشخیص داده شد. او تقریباً تمام داروهای ممکن از جمله ترامادول، لیریکا، سیمبالتا و گاباپنتین را امتحان کرده بود، اما دوره‌های شدید عود بیماری همچنان امانش را بریده و او را خانه‌نشین کرده بود. در سال ۲۰۲۲، پزشکش که تحقیقات مربوط به LDN را دنبال می‌کرد، این دارو را به او پیشنهاد داد.

نتیجه فراتر از انتظار بود. درد، مِه‌مغزی و خستگی او به‌شدت کاهش یافت. «تأثیرش فوق‌العاده بود. هنوز هم گاهی دچار درد و عود بیماری می‌شوم، اما هم تعدادشان کمتر شده و هم شدتشان کاهش پیدا کرده است.» و یک مزیت غیرمنتظره: میگرن‌هایش نیز بهبود یافتند.

بازنشر