خداحافظ داروسازی | چرا داروسازی را رها میکنم

به مناسب روز داروساز

میدونی احتمالا اونهایی که من را میشناسند میدونند که من چهار سالم بود که داروساز شدم یا تصمیم گرفتم داروساز بشم ، وقتی یه سریال کودکانه به نام نسخه سحر آمیز یا PEANUT BUTTER SOLUTION ، آن چنان برایم مهم شد که هر روز با رویای ساختن فرمول جادویی پرپشت کننده سریع مو، انواع شامپو و صابون و سس و کره بادام زمینی و وایتکس و .... باهم قاطی میکردم و به سرم میزدم تا یک شبه موهام به زانوهام برسه و به جای دعوا و سرکوفت شنیدن از طرف مادرم حمایت میشدم. چون راستش در نهایت آدم اون چیزی میشه که بیشتر به سمتش دویده یا بیشتر برایش ستایش میشه

همیشه هم گفتن لازمه خوشبختی برای آدم ها همین دوتا چیزه: رویایی برای زیستن و داشتن ستایشگر واقعی

حیف که اکثر آدم ها ، ستایش گر واقعی ندارند

روزها و شبها و کودکی و نوجوانی و جوانی را طی کردم و زحمت کشیدم تا داروساز بشم، اما چه شد که امروز به مرحله ای رسیدم که با تمام وجودم عطای داروساز بودن را به لقایش میبخشم و از عشق اولم خداحافظی میکنم؟

راستش این مقاله در مورد همین موضوع ، دغدغه ها و چالش های داروسازان و داروسازان داروخانه دار و خیلی دیگر از داروسازان نوشته است و همین اول اعلام  میکنم که احتمالا هر جمله ای که از این به بعد نوشته میشود ممکن است باعث ناراحتی شما و یک داروساز یا شخص دیگری خواهد شد. این مقاله صرفا در مورد دیگاه شخص من بوده و در برگیرنده نظر مجموعه داروخانه آنلاین داروتامین و همه داروسازان نمیباشد و حتما نقض ها و نقدهای زیادی به آن وارد میباشد و با کمال میل از طریق قسمت نظرات پذیرای نظرات شما عزیزان میباشم؛ هرچند اعتقاد دارم که احتمالا هرکدام از این موارد که ذکر میشود ، دربرگیرنده نظر بسیاری از همکاران داروساز بنده میباشد

در حقیقت آدم ها یه فعالیت و به خصوص فعالیت شغلی را بر اساس سه هدف انجام میدهند: شوق و انگیزه برای یک فعالیت ، انگیزه های حرفه ای و انگیزه های مالی، پس تصمیم گرفتم که چالش های داروساز بودن را به 6 به بخش حرفه ای، صنفی، مالی، اجتماعی،تحصیلی و سلامت تقسیم کنم  و توضیح بدم چرا هیچ کدام از اینها دیگر در وجود من داروساز انقدر پررنگ نیست که توانی برای ادامه دادن وجود داشته باشد

تحصیلی:

بگذارید تکلیفمان را همین اول مشخص کنیم، اگر خودتان داروساز و داروخانه دار نیستید، به هیچ عنوان تحصیل در رشته داروسازی را توصیه نمیکنیم

سخت بودن وطولانی بودن تحصیل:

بدانید و آگاه باشید که در بین سه رشته پزشکی و دندانپزشکی و داروسازی ، بیشترین میزان جزوات و واحدهای درسی غیر عملی و درس خواندن برای داروسازان است ، بنابراین داروسازان در طی تحصیل ، بیشترین حجم و انرژی در زمان تحصیل را بین این سه رشته از علوم پزشکی  برای تحصیل میگذارند و عموما داروسازان بین 6 تا 6.5 سال را از زمان شروع تحصیلات آکادمیک تا فارغ التحصیلی طی میکنند و پس از ان هم موظف به گرداندن طرح خدمت داروسازی دو ساله یا سربازی می باشند. پس حقیقتی که واضح است آن است که تحصیل در داروسازی نیازمند صرف انرژی زیاد، مطالعه بسیار زیاد و امتحانات تئوری و نظری فراوان است و طی کردن این مسیر اصلا آسان نیست!

کم ارزش بودن مدرک برای مهاجرت:

یکی از بزرگترین حرف های غیرواقع (دروغ) هایی که این روزها ممکن است بشنوید این است که درست را بخوان و بعد مهاجرت کن! همانطوری که همه ما در جریان هستیم ، امروز خیلی از افراد انگیزه مهاجرت خود یا فرزندشان را دارد و دلایل آن انقدر واضح است که حتی نیاز به توضیح ندارد! پس بگذارید خیالتان را راحت کنم، با مدارک مهندسی خیلی راحتتر مهاجرت کرده و خیلی راحتتر شغل پیدا خواهید کرد و این موضوع را خیلی راحت با مشورت با مشاورین و دفاتر مهاجرت و خیلی از داروسازان قابل ارزیابی و صحت سنجی است! در ضمن در موقع مهاجرت کردن هم اگر در دانشجویی خود رزومه ریسرچ قابل قبولی نداشته باشید برای ادامه تحصیل در خیلی از تخصص های داروسازی به مشکل خواهید خورد! و برای مهاجرت شغلی هم که دیگر نگویم، دردسر های زبان و نشان دادن تمکن مالی که به کنار، پروسه معادل سازی مدرک هم اکثر بسیار سخت و طاقت فرسا و قطعا بسیار زمان بر است! پس اگر قصد مهاجرت دارید، از همان اول عطایش را ببخشید و قبل از هر شروعی مهاجرت کنید! چه بسیار داروسازانی که پس از فارغ التحصیلی قصد مهاجرت کرده و با توجه به درگیر شدن در شغل داروسازی و داروخانه داری، بالا بودن سن و محدود بودن فرصت برای ریسک و مهاجرت کردن از ان تصمیم نیکو صرف نظر کرده اند!

کم شدن حرمت داروساز و افول جایگاه اجتماعی:

هرچند نمیخواهیم سیاه نمایی کنیم و هنوز هم امروزه جایگاه و کلمه دکتر داروساز در جامعه محترم شمرده میشود اما صادقانه میبینیم که با زیادشدن بی رویه و بدون نیاز سنجی تعداد داروسازان و همچنین با زیاد شدن افراد مدرک گرفته در رشته های مختلف! امروزه جایگاه قبلی و انتظاری را شاهد نیستیم و چه در آینده که احتمالا این روند تازه شروع شده کاهشی بیشتر رو به افول میرود ! پس اگر قصد انتخاب رشته و شغل در آینده دارید لااقل به این مورد زیاد اعتماد نکنید و حرف های اطرافیان خود را آن چنان جدی نگیرید

مشکلات حرفه ای:

وظایف شغلی تعریف نشده:

احتمالا اکثر داروسازان به این قضیه صحه میگذارند ، که وظایف شغلی آنها بسیار با دستورالعمل های کارشناسی نشده سازمان غذا و دارو بسیار متفاوت است و بسیاری از داروسازان و مسئولین فنی داروخانه ها دقیقا نمیدانند که وظیفه آنها در یک داروخانه چیست و گاها وظایف تکنسین داروخانه را هم برعهده دارند و گاه هیچ نقشی ندارند. این عدم تعریف وظایف برای داروسازان موسس و داروخانه دار که بسیار زیاد و گاها کاملا متفاوت با اهداف شغلی تعریف شده برای داروساز است. یا از طرف دیگر به عنوان موسس آنقدر درگیر ادارات مختلف از جمله مالیات و شهرداری و آب و برق و اماکن خواهید بود که گاهی اوقات آرزو میکنید که بتوانید یک سر به داروخانه خود بزنید

نداشتن کالچر مشخص در فضای کاری:

داروخانه ها و فضای کار بین همکاران، در هر داروخانه ای نسبت به داروخانه دیگر بسیار متفاوت است و فضای شغلی و روابط شغلی به طور کامل تعریف نشده است و ممکن است همان کاری که در یک شرکت یا یک داروخانه دیگر عادی باشد ، در داروخانه دیگر غیر عادی قلمداد شود. مشخص نیست که آدم ها میتوانند همدیگر را با اسم کوچک صدا کنند یا باید همه افراد را با اسامی فامیلیشان صدا کنید. همچنین جایگاههای شغلی مانند سینیور، جونیور، اکسپرت یا ام دی که در شرکت ها و استارت آپ ها به خوبی تعریف شده اند در داروخانه وجود ندارد و کاملا فضای کار داروخانه ها مبتنی بر سلیقه و زور ارزیابی میشود

نبودن پرایوسی و حریم شخصی :

اساسا باید تمام اطلاعات بین بیمار و پزشک داروساز محرمانه بماند ، اما عملا با وجود کلی از افراد در پروسه ثبت نسخه و نسخه پیچی و کلی از مراجعین ، عملا چیزی به نام حریم شخصی وجود ندارد! چه بسیار از مراجعینی که سر خود را از پیشخوان با پررویی و بی تکلفی تمام رد میکنند و به نسخه افراد دیگر، موبایل و پیام های کادر درمان، لباسی که پوشیده اند و .... نگاه میکنند و از این کار هیچ احساس ناخوشی هم در خود نمیبینند. همچنین باید گفت هرچند ایده راه اندازی اتاق مشاوره ، ایده خوبی از طرف سازمان غذا و دارو بوده اما در داروخانه ها ، عملا فضای خصوصی بی معنی است. چرا که افراد خیلی راحت اطلاعات مربوط به بیماری خود را به یکدیگر میگویند و گاها در مشاوره خصوصی و تخصصی داروساز و مراجعه کننده دخالت کرده و نظارت کاملا کارشناسی!!!!! خود را ارائه میکنند. اساسا انگار خیلی از مردم ، سر در کار و زندگی دیگری دارند و تمایل دارند سر از هر چیز مرتبط و غیر مرتبطی درآورده و در مورد آن نظرات موشکافانه! خود را ارائه دهند

منفعت طلبی برخی پزشکان:

متاسفیم ولی باید فرض! کنیم که عده ای از پزشکان و مراکز درمانی ، برای راهنمایی مراجعین و ارسال نسخ خود به داروخانه ، از داروخانه ها سهم خواهی میکنند. در واقع آنها با علم به اینکه حیات یک داروخانه به مراجعین و نسخ آن است، از این قضیه به عنوان اهرم فشار استفاده کرده و از داروخانه دار طلب مبلغی از فروش میکنند و در فضای رقابتی امروز، داروخانه دار را علی رغم میل باطنی و رضایت قلبی مجبور به تن دادن به این کار میکنند. حال آنکه احتمالا هم آن داروخانه باید آن مبلغ را به گونه ای دیگر از مراجعین خود به دست آورد تا به حیات خود ادامه دهد

هرچند منکر آن نمیشویم که اساسا برخی از داروخانه ها هم با علم به این رفتار و اساسا با علاقه به این رفتار برای کسب سود تاسیس میشوند و گاها این پیشنهادها ابتدا از طرف داروخانه دار به پزشک یا منشی او ارائه میشود.که اگر مانند خیلی از کشورهای پیشرفته داروخانه تمام وجه خود را بابت دارو از بیمه ها  دریافت میکرد، احتمالا این رفتارها خیلی کمتر و قابل رصد و گاها برخورد بود ( البته اینها بر اساس شنیده های بنده است و صحت و سقم آن را رد یا تایید نمیکنم)

بدخطی و سفارشی نویسی برخی پزشکان:

هرچند که چندوقتی است با پافشاری بر روی نسخه های الکترونیک، این مشکل رو به کاهش است اما بدخط بودن پزشکان علاوه بر سخت کردن کار داروساز و گرفتن انرژی بی دلیل از داروساز داروخانه ، برای منفعت وسلامتی بیمار هم ممکن است آسیب زا باشد و باعث اشتباهات در نسخه پیچی و تحویل دارو به بیمار وایجاد مشکلاتی از جمله شکایت و مشکلات قضایی وکیفری و صنفی برای داروساز میشود ، که خیلی راحت با تذکر و آموزش به پزشک برای نگارش  صحیح و علمی نسخه قابل پیشگیری میبود

علاوه بر این برخی پزشکان به صورت عامدانه اقدام به نگارش بدخط و رمزی نسخه می کنند تا بیمار را مجبور به دریافت نسخه از داروخانه ای که با او زد و بند دارند کند و این کار باعث آسیب به وجهه داروساز در بین همکاران و مراجعین میشود که عدم توانایی او را در قرائت صحیح و با اطمینان نسخه را به کم سوادی او مرتبط میکنند

تعریف نشدن مفهوم حق فنی

همانطور که یک پزشک از بیمار مبلغی را بابت حق ویزیت، یک مکانیک و یک نقاش بابت اجرت، یک املاکی بابت کمیسیون ، یک گزارشگر صدا و سیما بات حق ماموریت و ... دریافت میکنند، داروسازان و داروخانه داران هم فقط برای رضای خدا و رضایت قلبی شان فعالییت نمیکنند. حق فنی، همانطور که از اسمش پیداست مبلغی است که هم حق است و هم بابت دریافت خدمات فنی است که شاید به چشم مراجعه کننده نیاید اما بابت آن داروساز وقت و انرژی صرف میکند و در واقعیت هم نسبت به همین مثال های اندکی که در بالا گفته شد انقدر ناچیز است که خیلی وقت ها هم داروخانه دار و داروساز از دریافت آن صرف نظر میکند. جالب آنکه همین مبلغ هم مانند خواری در چشم خیلی از مراجع نظارتی و صدا وسیما و مراجعین میباشد و خیلی از درگیری های روزانه داروسازان در داروخانه ها بابت همین مبلغ میباشد! به عنوان یک داروساز حاضر هستم از دریافت این مبلغ صرف نظر کنم اما به یک شرط که همه اصناف و کارمندان هم از این حقوق خود صرف نظر کنند ، چه اشکالی دارد مکانیک اجرت نگیرد یا پزشک ویزیت و کارمند حق ماموریت و اضافه کار و ...؟ نه مثل اینکه آنها هم راضی به صرف نظر کردن از آن نیستند، پس چه انتظاری از داروسازان دارید؟ جالب آنکه این حق ساده بالاخره پس از سالها به تازگی جنبه قانونمند و قانونی تری به خود پیداکرده و مبلغی ناچیز در مقابل سایر اصناف به عنوان حق فنی به تصویب رسیده است

رفتار برخی منشی ها و سایر کادر درمان

واقعا جالب است که گاهی اوقات برخی منشی ها و پرستاران و افراد بخش های مختلف درمانی ، نوعی رفتار میکنند که انگار داروساز که جزودر دسترسین متخصصین کادر درمانی برای بیماران است، اساسا دکتر و متخصص نیست و آنها در جایگاه علمی داروساز هستند یا داروسازان زیردست آنها هستند و حتی برخی از آنها برای نسخی که از مطب پزشک آنها یا مرکز درمانی آنها به داروخانه می آید مبلغی را طلب میکنند و اگر داروساز در مبالغ این باج خواهی غیرقانونی سر خم نکند، به راحتی با نفرت پراکنی و بدگویی از داروخانه به بیمار حیثیت و حرمت داروسازی که قانونمندانه رفتار میکند را از بین میبرد و  حتی گاهی او را ناچار به سرخم کردن یا واگذاری داروخانه میکنند

آیا نباید روشی قانونمند برای برخورد با آنها تدارک دیده شود؟ آیا وظیفه انجمن داروسازان نیست که از طریق های قانونی و فرهنگی اقدام به جا انداختن جایگاه داروساز در میان جامعه بهداشت و درمان و برخورد با افراد آسیب زننده به حرمت داروساز باشد؟

مشکلاتی که سازمانهای غیر مرتبط ایجاد میکنند

معروفترین مثال برای آن شهرداری است، شهرداری ها به جای آنکه به داروخانه به عنوان مکان های شیک و با ظاهری زیبا که به یک خیابان یا شهر زیبایی میبخشند و همینطور مکانی خدماتی برای عموم جامعه نگاه کنند ، به مکان هایی برای دریافت مبالغ سنگین بابت حق تابلو و تبلیغات و پسماند و ... نگاه میکنند ! بماند که داروخانه داری و داروسازی،  آنقدر صنف یتیمی است که هر ارگانی به هر طریقی سعی میکند بر آن اعمال نظر کند!از مشکلاتی که دیگرسازمان ها از جمله تامین اجتماعی و .... بر داروخانه وارد میکنند میگذریم ، چراکه قصد وارد شدن دعوای حقوقی با آنها یا تخریب زحمات حقوقی آنها را نداریم

یکسان نبودن قوانین بیمه ها

متاسفانه اساسا به علت تنوع بی دلیل بیمه ها، نبودن پلتفرم یکسان برای نسخه پیچی و ارائه دارو به بیماران توسط بیمه ها و اعمال نظرهای سلیقه ای هر بیمه، ناخودآگاه بخش زیادی از انرژی داروسازان در داروخانه ها به بررسی و نظارت فنی بر اجرای این قوانین میگذرد تا به علت این تفاوت ها آسیب مالی از طرف بیمه به داروخانه و داروساز وارد نشود. سوال اساسی آن است که چرا این همه بیمه مختلف داریم؟ آیا امکان تجمیع این بیمه ها وجود ندارد؟ آیا این بیمه ها نمیتوانند  تمام قوانین و خدمات خود را در یک پلتفرم یکسان در اختیار بیمار و داروخانه قرار دهند؟ آیا باید برای یک دارو بین بیمه ها سلایق متفاوت باشد و بهتر نیست با ایجاد وحدت رویه در قوانین بیمه ها مشکلات صنفی داروسازان و سردرگمی بیماران را کاهش داد؟

طرح های خلق الساعه دولتی:

بهداشت و درمان به عنوان یکی از جذابترین بخش ها برای سیاست مداران در هر جامعه ای است و گاها این افراد با طرح های خلق الساعه و غیرکارشناسانه و بدون درنظر گرفتن ظرفیت های مالی ، انسانی و اجتماعی و تولیدی اقدام به تصمیم های عجیب و غریبی میکنند که هرچند احتمالا در آینده شکست میخورد اما باعث جلب توجه جامعه به این افراد و در نهایت پیشرفت سیاسی آنها میشود.به نظر نگارنده این مطلب طرح پزشک خانواده از جمله این طرح ها بود که هرچند میتوانست تصمیم خوب و سازنده ای باشد اما چون غیرکارشناسانه و خلق الساعه انجام پذیرفت، در مدتی که از شروع آن میگذرد به دستاوردی که باید نرسید و قطعا این تصمیمات همه جامعه درمانی از جمله داروسازها را با چالش های زیاد و ناخواسته ای رو به رو میکند ، بدون آنکه آنها در تصمیم گیری بابت آنها نقش داشته باشند. طرح دارویار دیگر طرح بزرگ خلق و الساعه ای بود که علی رغم موفقیت های اولیه، امروزه نشانداده که چگونه کمر شرکت های تولید کننده و توزیع کنننده دارو و به طبع آن داروخانه ها را خم کرده است

مشکلات فرهنگی و  اجتماعی:

مشکل بیماران دکترنما و علامه دهر

احتمالا خیلی از داروسازان روزانه با خیلی از این مورد رو به رو میشوند، یعنی بیماری که در هنگام مشاوره تخصصی داروساز با بیمار ، بدون داشتن هرگونه مدرک مرتبط با علوم پزشکی و خواندن یک مطلب پزشکی ، با اعتماد به نفس کامل و با تکیه بر شنیده های از سکینه خانم همسایه و اینستاگرام در مشاوره تخصصی داروساز با مراجعه کننده ( که حق طبیعی مراجعه کننده و از وظایف اصلی داروساز است) دخالت کرده و گاها نسخه تجویز میکند. این کار نه تنها از نظر اخلاقی با توجه به نداشتن سواد کافی غلط است ، بلکه ممکن است آسیب زننده برای فرد مراجعه کننده باشد و به شخصیت و جایگاه یک پزشک داروساز مستقر در داروخانه در دیدگاه مراجعین و همکاران دیگرش در داروخانه آسیب جدی وارد میکند

عدم رعایت حقوق شهروندی توسط مراجعین:

هرروزه بسیاری از فشارهای روانی که بر داروساز یا پرسنل داروخانه وارد میشود، ناشی از عدم رعایت حقوق یکدیگر است. از جمله این موارد میتوان به افرادی که بدون توجه به حقوق دیگران و نوبت آنها، به دریافت نسخه و کالای درخواستی خود اقدام میکنند یا بیمارانی که شاید ساعت ها در مطب پزشک ساکت و آرام نشسته اند و وقتی به داروخانه مراجعه میکنند شروع به داد و فریاد برای دریافت سریعتر نسخه خود میکنند ( که حتی این رفتار را در صف نانوایی هم انجام نمیدهند اما انتظار دارند دارو همان لحظه تحویلشان شود) و افرادی که بدون توجه به دیگران کودک عصبی کننده خود و حتی گاهی حیوان خانگی خود را به داروخانه می آورند و باعث ناراحتی و درگیری میشوند!

برخی سوالات اساسی این است: آیا داروساز توان جسمی و روانی و اساسا امکان آموزش فرهنگی در داروخانه را دارد؟ آیا مسئولیت شخصیت ناکامل افراد با داروساز است که در نهایت مشکلات رفتاری دیگران را با او تسویه میکنیم؟ آیا داروساز مسئول عجله داشتن افراد است و آیا اساسا دارو کالایی است که میتوان آن را بدون بررسی کارشناسانه و علمی در اختیار دیگران قرار داد؟ آیا داروساز مسئول معطل شدن افراد در مراکز درمانی و مطب های پرشک است؟

فرهنگ غلط خرید دارو در ایران:

هر خانه یک داروخانه! واقعیت این است که جامعه ما دارو خوردن و احساس بیمار بودن را دوست دارد و به آن عادت دارد! واقعیت این است که آنقدر که برای خرید دارو و مراجعه به پزشک و داروخانه تبلیغ میشود برای سبک زندگی سالم و ورزش تبلیغ نمیشود .مثلا شما کافی است یک برنامه مانند به خانه برمیگردیم را نگاه کنید تا ببنید که همیشه به جای یک متخصص تغذیه و یک کارشناس ورزش و روانشناس یک پزشک متخصص در حال سخنوری است! کلی از آدم ها را میبینیم که داروی خواب را مثل نقل و نبات میخورند و بیچاره پزشکان و داروسازان که در مقابل این خواسته سراسر مشکل دار بیماران ، درمانده میشوند. عزیز جان، دارو غذا نیست!

تفاوت قیمت روی بسته بندی کالاها و وجه دریافت شده:

این معضل که سرجحازی هر داروخانه و داروساز است و روزانه کلی از وقت و انرژی هر فرد شاغل در داروخانه را میگیرد، در حالی که این زمان و انرژی میتوانست صرف کارهای مفیدتر مانند مشاوره به مراجعین داروخانه شود.

هرچند در مقاله علت تفاوت قیمت روی بسته دارو و مبلغ پرداختی در داروخانه‌ها چیست؟ به طور کامل به شرح علل آن پرداخته بودم اما چند سوال اساسی را مطرح میکنیم؟

اساسا آیا قیمت گذاری داروها غیر ازاصول قیمت گذاری دستوری دولت است؟ آیا مسئولیت درج قیمت غیرواقعی و قدیمی بر عهده داروخانه دار است؟آیا داروخانه ها از بدنامی خود به گرانفروشی آنهم در این شرایط رقابتی سود میبرند؟آیا اساسا قیمت کالاها در سامانه تیتک و فارماکوپه تامین اجتماعی در دسترس نیست و بهتر نیست قبل از انگ و جنگ و دعوا برای گرانفروشی فرد مراجعه کننده آن را بررسی کند؟آیا افراد از تهمت زدن دزدی به داروساز و داروخانه دار باید معصون باشند و هیچ کس عزمی برای برخورد با این رفتارها ندارد؟

مشکلات مربوط به حجاب:

احتمالا شما هم شاهد موارد درگیری های مربوط به مسائل حجاب بوده اید. هرچند که در نهایت داروخانه ها به عنوان واحد صنفی مکلف به طبعیت از قوانین صنفی و تعزیراتی و کشور هستند ، اما گاها این درگیری ها بین داروخانه دار و پرسنل، داروخانه دار و مشتری ، بین مراجعین داروخانه باهم و بین مسئولین و بازرسان با مشتری و داروخانه دار ، آنقدر هزینه شغلی و اجتماعی و اخلاقی و شغلی دارد که داروساز به عنوان یک شخصیت علمی و متخصص را از انجام وظایف اصلی خود باز میدارد، حال آنکه ذاتا وظیفه داروساز در داروخانه نه به عنوان ضابط قضایی است و نه به عنوان مسئول فرهنگی و در نهایت او موظف است بر طبق سوگندنامه پزشکی خود ، جان و سلامت همه افراد اعم از معتقد و غیر معتقد، بیگناه و با گناه و ... را محترم شمرده و آن را بر هر چیزی اولویت بدارد

مشکل پول خورد!:

بله مشکل پول خرد، یکی از چالش های روزمره داروخانه داران و داروسازان است. شاید برای خیلی از شما باور پذیر نباشد که در سال 1403، خیلی از ناراحتی ها و چلنج های بین مراجعین و داروخانه داران برای 300 تومان پول باشد و مراجعین برای دریافت آن به جای چسب زخم یا چیز دیگر ، گاها با دشنام و درگیری فضای روانی افراد شاغل در داروخانه و مراجعین دیگر را به سمت آشوب و خشم و ناراحتی میبرند. حال آنکه امروزه ، همه افراد احتمالا کارت بانکی دارند و داروخانه ها مانند اکثر اصناف کشور موظف هستند که تمام تراکنش ها و دریافت وجه خود را از طریق کارتخوان ها انجام داده تا کلیه تراکنش های آنها مورد رصد باشد. علاوه بر آنکه نه داروخانه دار مقصر قیمت گذاری های گاها عجیب است و نه اساسا امکان وظیفه تهیه پول خرد را دارد و اگر هم بخواد اساسا همچین مبالغی دیگر مانند 100 تومن و 200 تومن در گردش های مالی جامعه وجود ندارد!

قیمت زدن نسخه برای استعلاجی!

شاید برایتان قابل درک نباشد اما گاها مراجعین فقط به پزشک مراجعه میکنند تا یک نسخه سوری دریافت کرده و به اداره و سازمانی که در آن شاغل هستند ارائه کنند که چرا در روز مشخصی در محل کار خود حضور نداشتند (هرچند که اکثرا این دلایل غیر واقعی است و مسافرت و مهمانی و خرید های اساسی دلیل اصلی آنهاست) و انتظار دارند که با ارائه نسخه به داروخانه و درج پرینت و دریافت رسید مهر زده نسخه و بدون پرداخت وجهی بابت این کاردر این امر خیر، داروخانه آنها را همراهی کند و خیلی اوقات وقتی با مقاومت داروخانه روبه رو میشوند با ناسزا و درگیری و گفتن این جمله که مگه میخوای اورانیوم غنی سازی کنی ، آسایش شغلی افراد شاغل در داروخانه و مراجعین آن را به هم میزنند

حال سوال این است، یک اساسا چرا باید داروخانه این کار را خلاف اصول اخلاقی است برای شما انجام دهد؟ داروخانه از انجام این کار چه منفعتی میبرد؟ چرا باید داروخانه مهر و نشان خود را خرج کاری خلاف عرف و شرع نماید؟ آیا در شرایط مشابه(مثلا فرد مراجعه کننده کارمند یک اداره دولتی یا بانک باشد) آن فرد در راه اندازی کار اکثر قانونی داروخانه دار این همکاری و مشایعت را نشان خواهد داد؟ و کلی سوال دیگر

مشکلات کمبود دارو

همانطور که میدانید! داروخانه مکانی برای تولید دارو نیست و داروها طبق سهمیه اعلامی از طرف سازمان غذا و دارو بین داروخانه ها پخش میشود. امروزه به دلایل مختلف از جمله کمبود کارخانه های داروسازی، مشکلات مالی آنها، کمبودن تامین مواد اولیه دارویی ، قیمت گذاری دستوری داروهای کارخانه ها و هزاران دلیل دیگر از جمله عدم سیاست گذاری درست در تولید داروها، شاهد کمبود داروهای زیادی به صورت مقطعی و حتی بلندمدت در داروخانه ها هستیم و به نظرمان باید درک این مطلب برای مراجعین آسان باشد، اما درک نمیکنیم چرا بیماران به علت نبود دارو به داروسازان فحاشی میکنند؟ آیا وظیفه داروساز داروخانه تولید دارو بوده است؟ آیا داروساز داروخانه دارو را از خارج از کشور وارد و توزیع میکند؟ آیا اساسا چون مراجعه کننده دستش به فرد دیگری نمیرسد باید ناراحتی روانی ناشی از نبود دارو را بر سر داروخانه دار آوار کند؟ آیا داروساز دوست ندارد دارو باشد تا با فروش آن سود کند؟ واقعیت این است که خیلی از فشارهای روانی داروخانه و داروساز بودن را داروسازان بدون دلیل باید تحمل کنند !

فردی که به فرد دیگر در داروخانه آدرس داروخانه دیگری میدهد

خیلی اتفاق میافتد که داروساز در حال مشاوره تخصصی با بیمار دیگر است و گاها از تکنیکهای بازاریابی و فروشی که با زحمت و تلاش فراگرفته است در حال معرفی محصول جایگزین به مراجعه کننده خود است که فرد دیگر به راحتی به خود اجازه میدهد که در این گفتگوی دو نفره و اکثرا خصوصی بین مراجعه کننده و دکتر داروساز ورود کرده و برای تهیه آن محصول که در نظر اولیه مراجعه کننده بوده، آدرس داروخانه دیگری را میدهد

با این کار ، نه تنها اعتبار و حرمت داروخانه و داروساز از بین میرود که در یک محیط رقابتی عملا داروساز و مشاور را از انجام فعالیت تخصصی و حرفه ای خود باز میدارد و به قول خودمانی نوعی نان بری اتفاق می افتد

تشویق به بی حرمت کردن جامعه پزشکی:

این واقعیت قاب انکار نیست که متاسفانه جوی وجود دارد که بسیاری از افراد خود را صاحب نظر در هر زمینه ای میدانند و بدون داشتن علم کافی به جامعه پزشکی از جمله داروسازها و داروخانه داران میکنند! کافی است بسیاری از سریال و فیلم های ساخته شده در این چندسال اخیر را بررسی کنید تا ببینید که چگونه در برخی از آنها به سادگی و بدون آنکه برخوردی با آنها صورت بپذیرد جامعه پزشکی را که جزو متخصصین ترین و قابل اعتماد ترین قشر جامعه هستند را تخریب میکنند و اثرات هنرورزی آنها را ما کادر درمان به صورا روزمره مشاهد میکنیم!

آدم هایی با مشکلات روانی و اجتماعی:

یک رستوران دار، یک کافه دار، یک باشگاه دار، یک لباس فروش و یک تئاتری صاحب خوشبختی است که شاید در نگاه اول به چشمش نیاید! اکثر مراجعین  آنها افرادی هستند که برای رسیدگی به خود و عموما از سرخوشحالی و به عنوان یک انتخاب به آنها مراجعه میکنند اما داروخانه ها؟! اکثر مراجعین به داروخانه ها و داروسازان افرادی هستند که به اجبار نه به انتخاب خود مراجعه کرده و یا خود بیمار هستند یا یکی از عزیزانشان بیمار است و آنها اورا همراهی میکنند! پس ناخودآگاه افراد با استرس و درگیری های ذهنی و عصبانیت به داروخانه مراجعه میکنند و هرلحظه این احتمال وجود دارد که این ناراحتی و درگیری را به محیط داروخانه و به افراد شاغل در داروخانه منتقل و فضای متشنجی را ایجاد کنند که در حالت نرمال آن را بروز نمیداند.حال درنظر بگیرید که این برای افراد معدودی است که از سلامت روان برخورد دارند و اوضاع زندگی امروزه و فضای نامتشنج فکری زندگی امروزه جامعه را درنظر گرفته و بیاندیشید که چقدر افراد با کمبود سلامت روان امروز مشکلات و درگیری های خود را به محیط داروخانه و مراکز درمانی دیگر می آورند! حالا به اینها افراد با بیماری های اعصاب و روان، کارت قرمزی ها ، افراد ناتوان ذهنی ، افراد با خانواده مشکل دار و ... اضافه کنید!

از اینها که بگذریم، دکترهای داروساز و داروخانه داران و افراد شاغل در مراکز درمانی با موارد زیادی از دزدی ، عربده کشی و چاقوکشی و لات بازی و موارد مشابهی روبه رو میشوند که سلامت و امنیت روانی و شغلی و حتی جسمی آنها را به طور مداوم تهدید میکند. جالب آنکه این روزها شاهد افزایش وقایع و حتی تبلیغ این نوع رفتارها در فیلم ها و سریال ها و فضای مجازی هستیم، کافی است چندتا از آنها را نام ببریم: شنای پروانه، مغزهای کوچک زنگ زده، یاغی و .....

صنفی:

ازدیاد بی رویه داروخانه ها:

با برداشته شدن فاصله های صنفی بین داروخانه ها که با تدبیر جدید کسانی که خود دستور به ازدیاد بی رویه داروسازان داده بودند اتفاق افتاده است ، امروزه شاهد تاسیس داروخانه ها در بسیاری از نقاط و گاها در جاهایی هستیم که واقعا نیازی به داروخانه ندارند!( مکان های بی ربط و غیر کارشناسانه). پس قطعا با ادامه این روند در چند سال آینده شاهد خواهیم بود که نگاه سوپرمارکتی به داروخانه ها و ورود افراد غیر داروساز به این حرفه بیشتر خواهد شد و با زیاد شدن داروخانه ها قطعا شاهد کاهش درامد موثر داروخانه ها، کاهش نیروی انسانی متخصص ، بیشتر شدن هزینه های داروخانه داری و ایجاد رقابت های ناسالم بین داروخانه های نزدیک به هم خواهیم بود. امروزه هر داروخانه ای در معرض این آسیب است که همکار داروساز دیگری اقدام به تاسیس داروخانه در ملک کناری اش کند! همین اتفاقی که امروزه در برخی شهرها مانند قائم شهر یا آمل شاهد آن هستیم!

یتیم بودن داروسازان!

داروسازان هزار متولی  دارند و یک سرپرست ندارند! اصولا بعد از این همه سال کار کردن به درستی درک نکردیم که متولی داروسازان، انجمن داروسازان است یا سازمان نظام پزشکی! واقعیت این است که به نظر میرسد در مواقع نیاز به کمک و گرفتاری داروسازان، هیچ حمایتی از هیچ جایی و حتی همکاران داروساز به صورت صنفی و اصولی انجام نمیپذیرد یا لااقل آنقدر قابل مشاهده نبوده است که قابل اتکا باشد!یکی از اصلی ترین مشکلات داروسازان آن است که تکلیف این صنف انگار با خودش معلوم نیست و هم میخواهد مزیت های نظام پزشکی را داشته باشد اما در عین حال میخواهد خود را مستقل نشان دهد!

کمبود پرسنل داروخانه:

با زیاد شدن داروخانه ها و همچنین تمایل رو به افزایش قشر جوان به شغل هایی کاذب و درامدزا و کم زحمتی مانند خرید و فروش ماشین و ارز دیجیتال و ... و همچنین رنگ و لعاب و فضای کاری مانند کار در کافه ها، به مرور شاهد کم شدن پرسنل داروخانه ها هستیم و این کار باعث میشود تا میزان فعالیت یک داروساز به شکل غیر عادی در داروخانه افزایش و توان فیزیکی و روانی او کاهش پیدا کند. به نظر میرسد که درمان این معضل نه فقط با کنترل تاسیس داروخانه ها که با آموزش فرهنگ کارکردن برای جوانان میسر خواهد بود که بدون شک به عمر ما نمیرسد که شاهد باشیم فرهنگ کار سالم و کارکردن را در جامعه به عنوان یک ارزش نهادینه شود! و تا آن زمان باید شاهد تمایل افراد به پیداکردن مشاغلی باشیم که بدون زحمت و بدون آینده و بدون مهارت سازی خواهد بود

بازرسی های دزدگیرانه!

از نظر عقلانی ،وجود بازرسی نه تنها برای ارزشیابی و نظارت مستمر بر فعالیت های یک صنف بلکه برای شناخت مشکلات صنفی و ارائه آنها به مسئواین بالادستی برای تصمیم گیری وارائه راه حل میباشد.البته از نظر عقلانی! در فقدان عقل گرایی و بدون آموزش مناسب افراد برای پذیرش مسئولیت های محوله، امروزه با پدیده ای روبه روی هستیم که بازرسی ها بیشتر حالت دزدگیرانه، مچ گیری و با رفتار و مکالمات زورگویانه و قلدرانه بازرسین همراه است! در واقع بازرسین اینگونه توجیه شده اند که به جای توجه به جزئیات تخصصی که برای بررسی آنها به داروخانه ارسال میشوند، با ابزار زوری که دارند هرگونه که دوست داشتند برخورد کرده و برای مچگیری و گرفتن خلاف به صنف گسیل میشوند ، نه برای ارزیابی فعالیت یک صنف یا دریافت مشکلات آنها

مالی:

اجاره بهاهای سنگین ملک داروخانه

متاسفانه با زیاد بودن تورم و مشکلات اقتصادی و همچنین با افزایش تعداد داروخانه ها و پدیده های کروکی یابی برای داروخانه ها ، و این تثبیت این توهم در جامعه که داروخانه ها مکان های چاپ پول هستند، امروزه بسیاری از صاحبین ملک اقدام به دریافت مبالغ سنگین بابت اجاره بها از داروساز داروخانه دار میکنند و این مبالغ در برخی از موارد تا 50 درصد از هزینه های ماهانه داروخانه را شامل میشود! آیا این مبالغ اجاره بها واقعی میباشد و آیا نظارتی بر آنها می باشد؟ آیا داروخانه ای که با زحمت در یک منظقه کم کم شناخته شده است اساسا امکان جابجایی را دارد؟ آیا داروخانه مکانی است که قابلیت جابجایی مرتب را دارد و آیا داروساز میتواند از پس هزینه های تجهیز مکان جدید به سادگی بر می آید؟ آیا برای جوانی که بیشتر جوانی خود را به جای مال اندوزی و کار در بازار به تحصیل مشغول بوده است به راحتی میتواند از پس مبلغ رهن و و دیعه یک مکان بربیاید؟

مالیات سنگین:

همین یک جمله کافی است که در قوانین مالیاتی امروزه داروخانه ها، بند الف حساب میشوند! داروخانه به عنوان مکانی که تقریبا تمامی فاکتورهای خرید خود را از شرکت های رسمی و به صورت رسمی دریافت میکند و غالب تراکنش های آن به صورت رسمی و بر روی کارتخوان انجام میشود جزو سالم ترین و شفافترین اصناف است و برای بسیاری از افراد به صورت مستقیم و غیرمستقیم ایجاد شغل نموده است!

حال سوال این است که چرا بسیاری از اصناف غیر سازنده و مفید و اصتناف با درامدهای نجومی و غیر شفاف و اصنافی که واضحا درامد بیشتر و هزینه های کمتر و دردسر کمتری دارند باید مالیات کمتری از داروسازان بدهند! آیا پاسخ شفافیت و اشتغال زایی و خدمات رسانی و فداکاری در مواقعی مانند اپیدمی کرونا  را باید با اخذ مالیات سنگین داد؟

واریزی های بیمه ها :

همانطور که میدانید بخش زیادی از مبلغ داروهای نسخه ای از طریق بیمه ها باید به داروخانه باز گردد! و بخش زیادی از سود داروخانه ها در همان پولی است که باید بیمه ها پرداخت کنند. اما متاسفانه بیمه ها بدون داشتن زمان بندی مشخص وگاها با تاخیرات چندین ماهه و حتی یک ساله اقدام به واریز این پول به حساب داروساز میکنند که این کار علاوه بر اینکه نه تنها با درنظر گرفتن تورم بالا در کشور ، سود داروخانه ها را کاهش میدهد بلمه قدرت اقتصادی و خرید داروخانه ها را از آنها میگیرد! تازه این مبالغ هم عموما شامل کسورات زیاد بیمه ها می شود که گاها بر اساس اعمال سلیقه هم انجام میپذیرد

نکته جالب آنکه داروخانه ها برای خرید دارو از طریق شرکت های دارویی اقدام میکنند که همین بیمه ها خود سهامدار آن هستند و هرگونه تاخیری را در هنگام خرید دارو از داروخانه قبول نمیکنند و اگز داروخانه توان مالی خرید دارو را نداشته باشد، آن شرکت اقدام به قطع سهمیه داروخانه میکند!

پس عملا بخش زیادی از گردش مالی داروخانه ها و توان مالی داروسازان در دست بیمه ها باقی میماند و در زمان واریزی بیمه آنقدر بی ارزش میشود که عملا سود انتظاری داروخانه ها را به حداقل می رساند!

سلامتی:

تنها بودن از نظر سطح ذهنی:

راستش رو بخواهید قرار بود که این مطلب را در بخش مشکلات حرفه ای بنویسیم، اما تصیمیم گرفتیم که با گذاشتن این مطلب در این مکان امکان مطالعه آن را برای بسیاری از افراد محدود نماییم

این فرضیه چندان دور از واقعیت نمی نماید که داروساز به عنوان فردی که توان ذهنی و تجزیه وتحلیل بالایی داشته است در یک رشته تاپ علوم پزشکی قبول شده است، پس همانطور هم میتوان انتظار داشت که بقیه افرادی که در داروخانه و در کنار داروساز مضغول به فعالیت هستند احتمالا توان تجزیه وتحلیل و قدرت آموزش پذیری کمتری از داروساز داشته باشند ( هرچند که میتوان انتظار داشت که اکثر آنها از نظر هوشی از متوسط جامعه بالاتر هستند) پس این انتظار هم عجیب نیست که  این تفاوت سطح هوشی و آموزش پذیری و معمولا نبودن داروساز یا فرد متخصص دیگر در کنار داروساز باعث افزایش میزان مصرف توان روحی و گاها برخورد های ناخواسته بین داروساز و بقیه شاغلین داروخانه میشود و باعث فرسودگی روانی او و گاها افول ذهنی او گردد

درنهایت، باید اشاره کنم که ضربه آخر را روزی خوردم که فهمیدم  آقا کامران شاگرد املاکی، با پول کمیسیون های خود در یکسال توانست یک خانه در تهران بخرد و من توانستم طلا بفروشم تا بخشی از هزینه ها و بدهی های من را پوشش دهد. فهمیدم نان در دلالی است و کار علمی و حتی صنفی سالم راه به جایی نمیبرد. ما که از این صنف به زودی خواهیم رفت و عطای ان را به لقای منفعت طلبان میبخشیم ولی برادر و خواهر مسئول و مراجعه کننده عزیز، آدم های سالم و نیت های خوب را با تشویق و انگیزه دادن، حفظ نمایید

بدرود داروسازی عزیزم

ارسال نظر